|
عاشقانه 
| ||
|
لینک دوستان
|
قلم را برداشتم وتکه های شکسته احساسم را به روی کاغذم ریختم اما... اما گویی باز هم فایده ای ندارد.گویی چشمی برای دیدن گوشی برای شنیدن و دلی برای فهمیدن وجود ندارد... عاطفه نمیدونم کجای کارم میلنگه که هرکاری میکنم رو تو اثر نمیکنه.هرکاری میکنم انگار بی فایده ست... تو این مدت همش با خودم فکر میکردم اگه بیای وبلاگو ببینی چیکار میکنی؟! نمیتونستم تصور کنم که چیکار میکنی؟! فکر میکردم اینقد به هم نزدیک بشیم که خودمم تصورشو نمیکنم... فکر میکردم رابطمون همونجوری میشه که همیشه آرزوشو داشتم ... فکر میکردم ... خیلی چیزا با خودم فکر میکردم که فکر کنم گفتنش مثل همه ی اون چیزایی که گفتم بی فایده ست ... به خدا منت نیست اگه بدونی سر این وبلاگ چه اتفاقا که واسم نیفتاده... ولی اونوقت تو حتی جواب سوالایی که از همون اولم از جواب دادن بهشون تفره میرفتی رو ندادی ... به خدا دیگه خسته شدم...به خدا دیگه بریدم...به خدا سینم داره از درد میسوزه...به خدا دست و دلم دیگه به هیچ کاری نمیره... تنها امیدم این وبلاگ بود که انگار اینم مثل همه ی اون کارا بی جواب موند ... میدونی وقتی پیامتو خوندم اولین چیزی که به زبون اوردم چی بود؟ گفتم: همین ...؟! یعنی واقعا جواب من اون یه خط ونیم نوشته بود... نمیدونی که موقع نوشتن این نوشته چقد به خودکارم فشار میارم تا بنویسم.میدونی چرا ؟! به خاطر اون دردیه که تو سینمه و نمیدونم با این درد چیکار کنم...؟! به کی بگم... ؟! فکر میکردم همدمم تو باشی اما مثل اینکه ... چرا نمیگی که دوسم نداری و خودتو خلاص کنی... چرا بهم نمیگی من اون کسی نیستم که میخوای لااقل منم تکلیف خودمو بدونم... چرا چرا چرا هیچی نمیگی چرا اینقد بی تفاوتی به خدا اگه یه حیوون واسه ما آدما یکی دوبار بالا پایین بپره جوابشو میدیم.یعنی من واسه تو از یه حیوونم کمتر بودم یا کمترم که باهام اینجوری میکنی... دلم پره عاطفه...میفهمی چی میگم دلم خونه... حرف زیاد واسه گفتن دارم ولی اونی که باید بشنوه نمیشنوه.اونی که باید بفهمه نمیفهمه... خسته ام.بدجور خسته ام... نظرات شما عزیزان:
siiiillllaaammmm man omadam bebakhshid vase dir kardanam. uppaaaammmm biyaaa hatman
|
درباره وبلاگ  سلام بر آفریدگار عشق پاک به وبلاگ عشق پاک خوش آمدید |
| [قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] | ||
تبادل
لینک هوشمند
